پالایش کمیک

برخلاف رنگو که یک فیلمِ تبدیل شده به کارتون بود، رنجر تنها یک کارتونِ فیلم شده است. از همین رو بسیاری را که به هوای دیدن فیلم جدیدِ گور وربینسکی و دپ به تماشای رنجر تنها نشسته‌اند را نااُمید می‌کند. بی‌دلیل نیست که فیلم دقیقاً از همین دو ناحیه نامزد تمشک طلایی شده است.

رنجر تنها برای نوجوانی که فارغ از نام‌ها فیلم را ببیند جذاب و عبرت‌آموز خواهد بود و وقتی والت دیزی سازنده‌ی فیلم است قرار هم بوده چنین دستاوردی حاصل شود و نه بیشتر. این درست که فیلم ملغمه‌ای نامرغوب از بزرگ مرد کوچک‌ست تا مرد مرده و قطار افسارگسیخته، اما با این حال، رنجر تنها، به آن اندازه‌ای که مورد هجمه قرار گرفته فیلم بدی نیست. همچنان می‌توان شاهد حرکت‌های عجیب و غریب و سرشار از ذوق ورزی دوربین در صحنه‌ی اکشن بود و بازی جانی دپ در خور حس‌وحال فیلم (اگر نخواهیم با نقش‌آفرینی‌اش در نقش جک گنجیشکه در دزدان کارائیب مقایسه کنیم) مفرح و سرگرم‌کننده است.

 رنجر تنها نه به شکلی چند لایه  بلکه ساده و همه‌فهم روندی را که تمدن آمریکایی پیموده به نمایش می‌گذارد و حتا می‌تواند گوشه چشمی‌شیطنت‌آمیز به حال حاضر داشته باشد: سردمدارن دزد که به اسم منافع، در حال گسترش دارایی‌های خود هستند، از افکار عمومی ‌برای توجیه رفتارشان بهره می‌برند و در این میان این کارگران چینی هستند که در حال توسعه‌ی خط آهن‌اند.

از سوی دیگر توجه ویژه‌ی فیلم به آداب‌ورسوم سرخ‌پوستی، همان‌طور که نشان می‌دهد، روحی هستند که در دل سرزمین کهن دمیده شده‌اند، و هم‌زمان به شوخی با آنها می‌پردازد، نخ اتصال دو دنیای متفاوت فیلم است. دنیای سرخ‌پوستی طرد شده (فریفته شده) که به سفیدپوستی می‌آموزد از طریق نفیِ خط مشیِ رفتاری‌اش از فریفتگی نجات یابد. این مسیر در واقع پالایش مرد سفید‌پوست است که از دل رفتار انتقامی ‌سرخ‌پوست شکل می‌گیرد.