عشاق روی پل/ لوئیز کاراکس/ 1991:
مثل سایر آثار کاراکس خبری از پیچیدگی داستانی نیست و آنچه عجیب و دستنایافتنی مینماید پیچیدگی شخصیتها و موقعیتهاست. فیلم در برخی صحنهها بهشدت درگیرکننده است و نشان میدهد چطور ملودارمی که بهسمت یک فیلمهندیِ تمامعیار پیش میرود، با حفظ دغدغههایِ صحیحِ شخصیتها و تسلط کارگردان بهفُرم اثرش میتواند به یک عاشقانهی عمیق تبدیل شود.
برای دیدن عشاق روی پل باید اندکی صبروحوصله ذخیره داشته باشید، زیرا که فیلم چندان در قید سرگرم کردن شما در تمام صحنهها نیست و بهجایش ممکن است به یکباره با انفجار مواجه شوید. مثلاً حدود بیست دقیقهی ابتدایی فیلم بهکلی خالی از دغدغهی داستانپردازی و جذابیت پیش میرود و به جایش یک سکانس خیرهکننده در پی میآید که شوکهکننده است. سکانسهایی از قبیل شب آتشبازی و اسکی روی آب یا آتش زدن مترو از این دست هستند.
اما جذابیت عشاق روی پل برای من، نه شکوهمندی تصاویرش بود و نه تدوین خلاقانهاش (که بر اساس تصاویر ذهنی دختر پیش می رود). بیش از همه از تمرکز فیلم بر تناقض موجود در مفهوم عشق لذت بردم. تن ندادنِ دختر به سکس و بهتعویق انداختن اولین عشقبازی و ترس مفرط پسر از تنها ماندن و ترک شدن به خوبی با رفتارهای عاشقانه/ ظالمانهی دختر، در مقابل رفتارهای سادیستی/ مازوخیستی پسر قرینهسازی شدهاند. از همینجاست که وقتی تا عمق زخمها را دیدیم، لذت دیدن سلامتی و نشاط عشق برایمان دو چندان میشود.
کیفیت: حتما ببینید